راست یا دورغ
باور ندارم که واقعا راست گو هستم و در تمامی احوالات صداقت پیشه کرده باشم
تا کنون چندین بار بر مسند قضا نشسته ام و سپس بر اساس هوای نفس و وجود پرستی نتوانستم حکم رانی کنم
عهدی که یوم الست بستیم و بدان پایبند نمودیم خویش را
آن هم این بود که هرگز بی پیر راه ولایت رهی را نپیماییم و بر ایشان تقدم و تاخر نجوییم و همیشه معا در سایسارش بمانیم
اما از زمانه و روزگار چنین پدید آمد که من بیچاره ،به دروغ عادت کنم و همیشه در کلامم به همراهی و همدلی و اطاعت پذیری از ولایت تاکید کنم و در عمل جز دوری و اجتناب عملی دیگر نکنم
من با عمل غیر متعارف و غیر متشرعانه خویش همیشه باعث شرمندگی بوده ام و خویش را مستحق عذاب می دانم
ولایت در تمام شئون زندگی تسری و مداخله دارد و زندگی بر محورش شکل و حرکت و توسعه پیدا می نماید ولی در زندگی من خبری ازین تمثال های زیبا نیست
من عهد می بندم و به سرعت رعد و باد می شکنم ، عصیانم فزونی بر خیرم شده و شرمساریم بر خرسندی مولایم سبقت گرفته ، در صورتی که بایستی باعث خشنودی مولایم می شدم ، شدم دشمن
اما از یاد نمی برم که ایشان همیشه مرا مورد لطف قرار داده و مرا در زمره دوستان جای داده و الطاف جلیه ای بر زندگی و فعالیتم اعمال نموده
سالیانی است که حواله های حسینی ،محرم مرا رنگ نویی می دهد و با عملی ناچیز مرا می خواهد خدایی کند
مولای یا مولای
من ندارم چیزی که بتونم مستحق شم ولی از کرم و لطف شما هیچ چیزی غیر ممکن نیست
الهی من فدای اون آقازاده شش ماهت یا مولای
ای کاش بودم تا در رکابت می جنگیدم و بدن ناچیزم را با روح نادارم هدیه وجود گهربارت می کردم تا این عالمیان دقایقی بیشتر از محضر ولی خدا بهره می بردند
در عصر غیبت ،وظیفه بر صبر و جهاد است ولی من بدان عامل نگشته ام متاسفانه
یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ
اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت
آیا ما در عهدی که می بندیم و اعلام یاری که هر روزه می نماییم ،اندکی فکر نیز به کار می بریم .
التزامات عملی این تعهدات را به جا می آوریم ؟
وجودمان را جهت حضور در لشکر حق اماده ساخته ایم؟
و ...