آفتابه یخی
بنام هستی بخش هستی ،که هستی ز یخ و یخ ز آب مستی بر ما مبارک ساخت
برنامه ریزی می کنیم
قرار می ذاریم و وقت هامان را چنان مدقانه تنظیم می کنیم انگار که ...
صبح هنگام ،وقتی که کرکره زندگی رو واسه عبادت و عبودیت در نظام الوهیه می زنی بالا ،می بینی نه!!!
انگار آسمان تقدیرش دگرگون گشته و زمین به خود می نازد
همه جا سفید است و برف و خبری از سیهی و جور نیست
به یکباره می گویی : سبحان الذی سخر لنا کل نعمه
و به یاد آیه مبارکه أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً می افتی
هنوز هم نیاز هست که خداوند باری تعالی جلوه از رحمت خویش را در قالب هدیه ای سپید بر بندگان سیه روی خویش عنایت فرماید؟ هنوز ما عادت نکرده ایم و یاد نگرفته ایم که هر چه داریم و نداریم از آن ذاتی است فنا ناپذیر و همه چیر بر ما عاریست؟!؟
با این همه اوهم و ترمپ و کلاس و ملاس ،تهش تو زرد از آب بیرون میایم
بنده خدا ؛ فراموش نکن هر چقدر مدبرانه تدبیر کنی بر امور و عاقلانه تصمیم بگیری ، قوه ای دیگرش لازم است به اجرا در آید حتی به ریزی از امورات زندگی ،چنین کن و تدبیر کن بر توکل و توسل
چند روزی است که یخ زدن و خانه نشینی بر همگان مستولی یافته و ذوات ذی جود دوستان را یارای دیدنی بس تازه نشده است ،خداوند خورشید رحمتش را بر دانه های سپید مغفرتش بتاباند تا زندگی بر ما بندگان غرق در گناه و دور از صفا راحت گردد
آب نوشیدن را چنان بر ما در دبه های یک و نیم لیتری دویست و پنجاه تومانی (یک درهمی =نشان عرب زدگی) عرصه داشته که گمانم می رود روند بر همین منوال پیش رود ، ور شکستگی خویش را باید زودتر اعلام بداریم
آفتابه اندورن مستراحمان (محل استراحت = در شرایط کنونی محل فرار از سرما) یخ می زند و قالب یخش چنان زیباست که گویی سالیانی در ساختن قالب آفتابه در این کشور مهندسین و متخصصین به بحث و جدال پرداخته اند ، شیر آبی اگر بر برون وجودش بود ،یخ زند و دگر نبودش آب شود
شعر خرابی از اب بیرون امد و این نوشته ارزش خواندن به غیر مصدرش نیست
وفقکم الله و حفظکم الله من شر السرما
دعا بفرمایید