سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سین سن سور گیر کرد به ما

باید در انتخاب همسر دقت بسیار اعمال نمود، چند نکته ای را به عنوان مثال عرضه می داریم و شما نظر دهید :
1- حتما دختر خانم از خانواده های متمول باشد
2- پدر خانم محترم آقا باشند فلذا فرزند مکرمشان نیز = آقا زاده
3- تا می شود سیاسی نیز باشند البته از اقتصاد خوبی بر خوردار باشند
4- یک سمت خوب نیز داشته باشند تا در صورت نیاز بهره وری داشته باشیم
5 - مثل ما مردم بخت برگشته و بیچاره نباشند
این ها تماما بهانه ای است برای گفتن یک جمله :
آنهم اینکه در این مملکتی که قرار است حکومت عدل علوی پیاده شود از ساده ترین اصول اسلامی نیز دریغ می دارند و مردم را بی نصیب نگه می دارند
داستان از این قرار است که سهم ما نیز از سانسور و سنسورش مشخص شد و اشتباهی اشتباهی درگیر شدیم تا ببنیم عملکرد برادران بزرگوارمان در وزارت متبوعه استخبارات چگونه است و به کجا می روند !!! کسی نیست که بگوید به کدامین خراباد می مستان می روند و به کژ راهه رفته اند؟
بگیرند ، ببندند ولی بگویند نه اینکه بیشترین فشار های روانی را اعمال می کنند، خدا از سرشان نگذرد

باید برویم زنی بر گیزینیم که آقا زاده باشد تا مگر اینکه در این لحظات تسلسل جوابی بشنویم از سر دوستی و ناز...

باید رفت ...


سنسور سانسور

خبر سرد شده یک انفجار

شهدای حادثه انفجار شب گذشته شیراز سه‌شنبه تشییع می‌شوند
یک خبر از صدر زین بر زمین می خورد بدلیل حفظ جو حاکم امن کشور ،دستور از بالا صادر می شود
شبهاتی وارد می شود مثل اینکه اتصالی برق بوده ، یک کپسول ترکیده است ، نمایشگاه نظامی بود است و انفجار اتفاقی چند عدد ترقه بوده و ... نه اینکه خدای نکرده یک بمب بوده باشد و قصدی در کار باشد و لو این بمب دست ساز بوده باشد
دوازده نفر شهید می شوند و در اخبار گفته می شود کشته شده اند و جان سپرده اند
قریب و اندی جوان ناقص و مجروح می شوند و سیاست اقتضا می کند امنیت برقرار باشد و خبری منتشر نشود
خبری که در نطفه باید خفه می شد حالا دیگر باید کم ارزش شود لا اقل!!!
کدام عقل نظامی و مدیریتی می پذیرد که تشخیص هویت و علت وقوع یک انفجار به این تابلویی این قد زمان بر باشد آنهم در شرایطی که تمام متخصصان امنیتی و نظامی مشغول مطالعه در منطقه فارس و شیرازند؟
یک سوال : آیا واقعا انفجار بوده است؟ انفجار یک کپسول این همه کشته می دهد؟ چند تیکه نارنجک بدون خرج می تواند این مقدار اثر بگذارد؟
تمام نگرانی بنده و دوستان هم موقع شنیدن خبر انفجار بمب ، تبادر به سفر قریب الوقوع آقا به شیراز و استان فارس بودش و هست .
البته از کم لطفی و خود باختگی برخی از رسانه ها هم که از عنوان شهید دریغ کرده اند هم دلها به رنج می آید و این متمدنین غربی مآب باعث تفرقه هستند و از سر سوء نیت و قصد بعضا اقدام به انتشار اخبار کذب می نمایند و محورشان کذب است و بعضا خبر صدق هم در گفتارشان دیده می شود . 

120 کشته و مجروح در انفجار شدید یک حسینیه در شیراز


همت بلند مسئولین و خدمت گذاری همگانی

بلوار کشاورز،خ نادری ، جلوی یکی از ساختمان های شهرداری فخیمه تهران و روبروی تبیان نور

پیرمردی کمر خمیده و با سنی از 80 گذشته ،مشغول خوردن نهار است ،

امروز سالروز تاسیس کمیته امام خمینی (ره) می باشد.

غذای پیرمرد چلوقیمه و نان است ،

لقمه هایش بزرگ و دهنش از عجله تند تند تکان می خورد.

و چه زیباست فرش قرمزی که به میمنت قدوم مسئولین خدوم لشکری و کشوری بر آستان تبیان نور گسترانیده شده ،گویند که مدیر تدارکات و پشتیبانی جدیدی منصوب شده است .

لباس پیرمرد کت و شلواری است شیک، اما مربوط به سالیانی چند قبل؛ جوراب سبز رنگی به پا دارد و به جای کفش ارسی پوشیده

شهرداری امروز میهمان داشته است و اندکی (یک سوم) از طعام ضیافت نیز اضافه آمده است که قابل مصرف نیز بوده جلوی درب سازمان ریخته اند ،

راستی غذایشان چلو خورشت قیمه و نان و نوشابه بوده است .

و پیر مرد همچنان خوردن غذای زیاده آمده مهمانان است و به کسی توجه نمی کند

 

 

آن پیرمرد از نداری و کم لطفی بردران خدوم مسئول چند سالی است که از این راه - اضافات غذای سازمان ها و خانه ها در کنار سطل زباله ها-

ارتزاق می کند.

وقتی نام کمیته امداد را می شنود و پیشنهاد تشکیل پرونده و مستمری بگیری را می شنود ، با صدای نحیفی جواب می دهد :

دنگ و فنگ دارد ، نمی ارزد ،گرفتاریش زیادری دارد ... شاید می خواهد بگوید دیگر وقت زیادی ندارم

و باز مشغول خوردن می شود.

دلم گرفت از قرمزی رنگ پا دری و غذای میهمانان و همت بلند مسئولین ...


اقتصاد برای فرهنگی ماندن

چند روزی است که هیچ خبری دیگه نداریم

ارتباطمون با مرکز قطع شده

بی سیم ها کار نمی کنه

آذوقمون رو که جیره بندی کرده بودیم هم رو به اتمامه و چیزی ازش نمونده

باید عملیات کنیم

بچه ها در حین شناسایی خبر از عملیات و پاتک جدید دشمن تو منطقه  دادند

راهی نداریم جز مقاومت

به جیره مهمات هم یه نگاه میندازیم و یاد آذوقه غذا می افتیم که هیچ نداریم ؛ اینم روش...

دیگه خودمونیم و جوونمون

باید همین تن وبدن رو حالا بذاریم جلوی آتیش دشمن

..............

این نوع ادبیات در باره جنگ و دفاع مقدس بکار می رفته و نوعا نیز باهاش آشنایی داریم

اما یقین دارم که این ادبیات در عصر کنونی به ظاهر صلح گونه هم جریان داره

خیلی ها و خیلی از مجموعا ها هستند که وضعیت اینچنینی دارند

بوی خیانت حتی از عقبه ها به مشام می رسد و عمدی در کار است تا گروه هایی رو به نیستی بروند

آری ؛ نه حمایتی و نه دلداری بلکه تا می توانند هم باج خواهی می کنند و فخر فروشی با گزارش پرکردن های سیاه مشق وارانه

.......................

امروز ارتباطمون با مرکز وصل شده

چون ارتباطمون با اطرافیان دنیایی مون قطع شده

آذوقه در ظاهر نداریم

اما یک تن آماده فدا شدن داریم

دوستان دولتی و خصوصی بدانند ؛ هنر نیست که مدیریت بر میز های شیشه ای کنند و تکیه بر صندلی های چند صد هزاری

هنر؛ مدیریت در وضعیت بحران است و در نبود امکانات و الا هر شازده ای با پول و امکانات شیر می شه و یکه سوار میدون

امروز خدا رو دیدیم

........................

ضرورت برنامه ریزی در فعالیت های فرهنگی جهت تامین منابع مالی ؛ آنهم من غیر بیت المال و خودگردان در دیگر بخش ها و همین بخش منظور بر هیچ کس در این دوران دیگر نباید پنهان مانده باشد

شاید فکر کنید وظیفه فلان سازمان یا اون نهاد مسئول باشد که حمایت کند ولی وقتی فکر های فرهنگی ما آلوده به سیاست می شود حال چگونه می شود انتظار داشت که مسئولی بدون هیچ برداشتی از حمایتش بیاید و یک گروهی را زیر بال و پر بگیرد؟

...................................

آخر کلام : اگر انسان مجبور شود برای رسیدن به اهدافش زمانی را به تامین منابع مالی آن کار بپردازد ؛ شایسته است فعالیتش را شروع کند و اقتصاد کار خویش را از غیر بیت المال تامین نماید تا نیاز نباشد به کسی باج بدهد یا احیانا منت گروهی یا شخصی را بکشد و ما شروع می کنیم به حول قوه الهی ...

به یاد دوران قبل از انقلاب که جوانان از پول جیبی و پس اندازهاشان برای تکثیر و توزیع نسخ اعلامیه های حضرت امام هزینه می کردند و زندگیشان را وقف می کردند بخیر باد ؛ اون زمان خبری از دسترسی به بیت المال و وجوهات که نبود به این اندازه ها؟...

دعا بفرمایید